بهترین نویسندگان معاصر ایران
- اعظم مجد
- ادبیات داستانی
داستاننویسی ایرانی پدیدهای هنری است که اندکی پیش از مشروطیت بر درخت تناور ادبیات ایران بهبار نشست. بهدنبال انقلاب مشروطیت و نفوذ فرهنگ غرب، داستاننویسی رایج در کشورهای غرب به ایران نیز راه یافت و کمکم به پذیرشی روزافزون دست یافت. ازاینرو قصهها، حکایتها و افسانهها کنار رفتند و داستان کوتاه و بلند و رمان امروزی جای آنها را گرفت. دراینمیان، بهترین نویسندگان ایران مانند «صادق هدایت»، «محمدعلی جمالزاده»، «سیمین دانشور»، «اسماعیل فصیح»، «غلامحسین ساعدی» و … گامهای بزرگی برای ادبیات داستانی نوین برداشتند.
صادق هدایت
او در ۱۲۸۱ در خانوادهای اشرافی زاده شد و در ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. هدایت نخستین کسی بود که ساختار غیرخطی و بهطور کلی ابهامگرایی را در داستانهایش بهکار برد. تمایل به فرهنگ و تاریخ ایران باستان، درونگرایی و دوری از جمع و علاقهمندی به قصهها، فرهنگ عامه و ماوراءالطبیعه خیلی زود او را نویسندهای متمایز کرد.
«سه قطره خون»، «بوفکور»، «زندهبهگور»، «سگولگرد»، «داشآکل» از نامیترین آثار هدایت هستند. رمان بوفکور که در میان سایر رمانهای ایرانی، اعتبار جهانی دارد رمانی سوررئالیستی است که در آن از نماد و تمثیل و مفاهیم فکری بهرهگرفته شده است. نثر داستانهای هدایت، توصیفی و روایتی است و خالی از لفاظیها و عبارتپردازیهای مصنوع ادبی.
هدایت نخستین کسی بود که مدرنیسم را در حیطه داستانی بهنمایش گذاشت و با گذشت زمان، کتابهایش به چاپها و ترجمههای بسیار رسیدند.

صادق چوبک
با نفوذ ادبیات آمریکایی، نویسندگان نسل بعد از «جمالزاده» و «هدایت» با فضای داستاننویسی آمریکایی آشنا شدند. یکی از آنها «صادق چوبک» بود. او در ۱۲۹۵ در بوشهر زاده شد و در ۱۳۷۶ در سانفرانسیسکو درگذشت. برجستهترین آثارش شامل مجموعه «خیمهشببازی»، «سنگ صبور»، «انتری که لوطیاش مرده بود»، «چراغ آخر»، «تنگسیر» است.
دیدگاه ناتورالیستی حاکم بر داستانهای چوبک و عقاید فرویدیاش باعث شدند که بیشتر به شخصیتهایی که گرفتار غریزه جنسی هستند و یا در فقر و تعصب و نادانی به سر میبرند، بپردازد. لحن او در رمانهایش، صادقانه و صمیمی است و او نیز همچون هدایت، از نخستین نویسندههایی است که شیوهها و شگردهای نو داستاننویسی را در آثارش بهکار گرفته است.
توجه عمیق او به زشتیها و پلیدیها، شخصیتها و آدمهای توسریخورده، شکستن حرمت دروغین واژهها و قدرت تصویرپردازی، چوبک را به یکی از نویسندگان برجسته معاصر نامور کرده است.

سیمین دانشور
در ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد و در اسفند ۱۳۹۰ بر اثر بیماری ریوی درگذشت. او همسر جلال آلاحمد بود و نوشتههاش هنریتر از جلال آل احمد از آب درآمدند. دانشور نخستین زن نویسندهای است که در عرصه ادبیات داستانی ایرانی نامبردار شده است. سه رمان «سووشون»، «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» از برجستهترین آثار اوست. بیشتر منتقدان سووشون را شاهکار او میدانند که با گذشت سیسال از انتشارش، همچنان قدر و ارزش زیادی دارد. این رمان از زاویه دید شخصیت زن داستان به مسائل و رویدادهای اجتماعی و سیاسی سالهای پایانی جنگ جهانی دوم میپردازد. زبان دانشور، زبانی پخته، روان و شفاف است و بدون ابهام روایتی را بیان میکند.

ابراهیم گلستان
در ۱۳۰۱ در شیراز زاده شد. رمان «اسرار گنج دره جنی» و «فیلمنامه خشت و آینه» از چشمگیرترین آثار او هستند. ابراهیم گلستان شیوه نگارش و اندیشه ویژهای دارد. او افزونبر داستاننویسی در زمینههای دیگری نیز کار کرده است. دو کتاب «جوی و دیوار و تشنه» و «مدومه» زبانی شاعرانه و نثری آهنگین و زیبا دارند؛ نثری که برخلاف نثر باستانگرا، پویایی خود را دارد و در عین حال موسیقی گوشنوازی در ذهن خواننده پدید میآورد. الگوی او در داستان اسرار گنج دره جنی، واقعگرای نمادین است و از درهمآمیزی دو مکتب واقعگرا و نمادگرایی ساخته شده است. گلستان، افکار روشنفکرانه و جهانبینی خاصش را در قالب داستان به گوش خواننده میرساند. گاهی نثر قدرتمند او چنان استقلال و وحدتی پیدا میکند که قالب داستانی را هم میشکند و خود بهتنهایی جلوهگری میکند.

احمد محمود
در ۱۳۱۰ در اهواز زاده شد و در مهر ۱۳۸۱ از دنیا رفت. رمانهای احمد محمود گیرایی بسیاری برای خوانندگان ایرانی دارند. در جهان داستانیاش به ذهنیت و بینش فردیاش بسنده نمیکند و بعد سیاسی و اجتماعی ایران را هم در نظر دارد. صداقت او در بازگویی رویدادها ستایشبرانگیز است. رمان «همسایهها» درخشانترین اثر محمود است؛ رمانی جاافتاده که به خاطر دارا بودن ویژگیهای فنی و رعایت اصول رماننویسی و درونمایه انسانی- اجتماعی پربارش یکی از موفقترین رمانهایی است که تاکنون به زبان فارسی نوشته شده است.
از دیگر آثار او «داستان یک شهر»، «زمین سوخته»، «دیدار»، «قصههای آشنا»، سهجلدی «مدار صفر درجه» و دوجلدی «درخت انجیر معابد» است. زبان احمد محمود شستهورفته و اغلب متناسب با معنا و محتوای آثارش است. سبک پاکیزه و پویایی زبان در داستانهایش او را از داستاننویسان همزمانش متمایز نموده است.

غلامحسین ساعدی
در ۱۳۱۴ در تبریز زاده شد و در ۱۳۶۴ در پاریس از دنیا رفت. ساعدی در عمر کوتاهش نویسنده پرکاری بود و آثار بسیاری در قالب نمایشنامه، فیلمنامه، داستان کوتاه، رمان و تکنگاری نوشت. «عزاداران بیل»، «غریبه در شهر»، «دندیل»، «واهمههای بینامونشان»، «ترسولرز» و «شبنشینی باشکوه» از آثار درخشان او هستند. از مهمترین ویژگیهای داستانهای ساعدی به خدمت گرفتن مضمونهایی ترسناک، مخوف و مرموز است. او به رخدادهای روزمره بیاعتنا بود و در آثارش شخصیتهایی غیرعادی با موضوعات نادر و عجیب میآورد. این شخصیتها بیشتر گرفتار مسائل روانی و ترسها و دلهرههای درمانناپذیرند. از این رو، داستانهای ساعدی به داستانهای خیال و وهم ادگار آلنپو نزدیکند. درونمایه داستانهایش تمثیلی از سرنوشت شوم و نکبتزده مردمان روستایی است؛ مردمانی که عامی، خرافاتی، مفلوک و بیمارند. ساعدی داستاننویس توانایی است و قدرت تخیل و تکنیک بالایی دارد، آنچنان که خواننده را تا انتهای داستان رها نمیکند.

رضا براهنی
در ۱۳۱۴ در تبریز زاده شد و در فروردین ۱۴۰۱ درگذشت. او رمانهایش را بعد از انقلاب چاپ کرد. برجستهترین آثارش «چاهبهچاه»، «بعد از عروسی چه گذشت»، «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» است. رمانهای او بیشتر گرفتار آشفتگیهای معنایی و ساختاریاند. زبان داستانهایش پیراسته نیست و ویژگیای گزارشی و ژورنالیستی دارد و گاهی گرفتار جملهها و بندهای طولانی میشود. آخرین رمانش« آزاده خانم و نویسندهاش» یا «آشویتس خصوصی دکتر شریفی» در ۱۳۷۶منتشر شد. در این رمان رخدادهای تاریخی و خیالی در هم آمیختهاند و با جهش به آینده، فلشفوروارد، و رفتن به گذشته، فلشبکهای، بسیار همراه است. این رمان براساس نظریات پسامدرنیستی، با رویکرد عدم قطعیت، بهرهگیری از تمهیدات مجازی و استفاده از مکتبهای گوناگون نگارشی نوشته شده است.

بهرام صادقی
در ۱۳۱۵ در نجفآباد اصفهان زاده شد و در ۱۳۶۲ در تهران درگذشت. صادقی در طول زندگی کوتاهش فقط یک رمان نوشت و دیگر آثارش دربردارنده بیستوپنج داستان کوتاه بود. اندیشه بیپیرایهای بر همه آثارش سایه افکنده است با درونمایههایی اندوهزده، مرگآلود و پوچگرا که با عناصر وهمی در پیشبرد آثارش نقش ساختاری دارد.
صادقی روی قشر خاصی از جامعه انگشت میگذاشت؛ قشری که گرفتار ناراحتیهای روانی و آشفتگیهای فکری بودند و با خیالات و اوهام دست بهگریبان. او در داستانهایش به درستی و نیکسرشتی و مبارزات انسان برای بهبود وضعیت زندگیاش و پیشرفت جامعه بدگمان بود و پوچگرایی به تمام داستانهایش راه یافته بود.
نثر صادقی نثر سادهای است و نشان میدهد نویسنده در فکر پرداخت و آرایش زبان نبود. او طی ده سال سابقه داستاننویسی به یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ایرانی تبدیل شد و میتوان او را از پیشگامان داستاننویسی نو دانست. بیشتر آثار او یادآور اضطراب و خفقان حاکم بر سالهای بعد از کودتای بیست و هشت مرداد میباشند و برجستهترین مضمون داستانهایش واکاوی ژرفترین لایههای ذهنی بازماندگان آن نسل است.
اضطراب مدرنیته جهانی و آشنایی با فلسفه اگزیستانسیالیسم به روشنی در داستانهایش به چشم میخورد. «ملکوت»، تنها رمان او، در فضایی کافکایی و جهانی وهمناک و عجیب نوشته شده است.

هوشنگ گلشیری
در ۱۳۱۶ در اصفهان زاده شد و در ۱۳۷۹ در تهران درگذشت. در طول زندگی کوتاهش، داستانها و رمانها و نقدهای بسیاری نوشت. کوشش او در زمینههای ادبیات داستانی و اصول نقد و آموزش داستاننویسی او را از دیگر داستاننویسان ایرانی متمایز کرده است. او نویسندهای نوجو بود و به تکنیکهای مدرن داستاننویسی دلبسته بود. نوآوریهای او در «شازده احتجاب» به اوج خود رسیده است. او با انتشار این رمان بین نویسندگان ایرانی خوش درخشید. این داستان بهشیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و ساختاری غیرخطی دارد.
گلشیری رمان «بره گمشده راعی» را در ۱۳۶۵ منتشر کرد. او در این رمان بیشتر به جنبههای فنی نوشتن اهمیت داده و محتوایی سردرگمکننده دارد. برجستهترین کتابهای او «آینههای دردار»، «حدیث ماهیگیر و دیو»، «جبه خانه»، «نمازخانه کوچک من»، «کریستین و کید»، «شازده احتجاب»و «بره گمشده راعی» هستند. در بسیاری از نوشتههایش توجه به تکنیک و فرم، وجه غالب است. ولی این تکنیکگرایی، به تکنیکزدگی منجر نشده است. گلشیری میکوشید روشهایِ تازه داستاننویسی را از دل ادبیات کلاسیک فارسی بیرون بکشد. تأثیر گلشیری در داستاننویسی هم از طریق شاگردانش و هم از نوشتههایش به نسلهای سپستر منتقل شده است. بسیاری او را پدرخوانده داستاننویسی معاصر ایران میدانند.

صمد بهرنگی
در ۱۳۱۸ در تبریز زاده شد و در ۱۳۴۷در بیست و نه سالگی از دنیا رفت. او بیشتر آثارش را برای کودکان نوشته است و سالها در مدارس دورافتاده آذربایجان آموزگار بود. او نویسندهای مردمی و متعهد بود و بیشتر نوشتههایش حرف و پیامی دارند.
داستانهایش بیشتر بر محور رخدادی میچرخند و این رخدادها جنبه تمثیلی و نمادین دارند. برخی از داستانهایش عبارتند از «اولدوز و عروسک سخنگو»، «افسانه محبت»، «اولدوز و کلاغها»، «کچل کفترباز» و شاهکارش «ماهی سیاه کوچولو».
این رمان کوتاه، داستانی تمثیلی و نمادین است و بسیاری معتقدند که یادآور شازده کوچولوی سنت اگزوپری است. ماهی سیاه کوچولو را هم کودکان میخوانند و لذت میبرند و هم بزرگسالان. این اثر همواره بکر است و یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی معاصر محسوب میشود. نثر بهرنگی ساده و بدون آرایش لفظی و کلامی است و بیشتر به انتقال محتوای داستانی توجه دارد. در دیدگاه او همواره نیکی بر بدی پیروز میشود و این ایدئولوژی در داستانهایش پیداست. زندگی بسیار کوتاهش فرصت پدید آوردن داستانهای بیشتر و شاهکارهای ماندگار را از او گرفت و دریغ و افسوس بسیار بر جای گذاشت.

سخن آخر
در این مقاله سعی کردیم بهترین نویسندگان ایران را در دوران معاصر بشناسیم. هر یک از این نویسندگان، صرف نظر از تعداد آثاری که منتشر کردهاند و حواشیای که در زندگی خود داشتهاند، خدمات زیادی به ادبیات معاصر ایران نمودهاند. این مقاله در روزهای آینده کامل و کاملتر خواهد شد.

بسیار عالی.
حق یارتان باد