نگاهی به «زندگی پنهان والتر میتی» نوشتۀ جیمز تربر

داستان کوتاه «زندگی پنهان والتر میتی» اثر جیمز تربر، روایتی روان‌شناختی و انتقادی است از زندگی مردی که میان کسالت و بی‌معنایی در واقعیت بیرونی و هیجان درونی تخیلاتش، در نوسان است. این مقاله می‌کوشد با بررسی ساختار روایی، شخصیت‌پردازی و درونمایه داستان، نگاهی تحلیلی به مسئله ملال، بیهودگی و فرار ذهنی انسان از زندگی بیرونی در جامعه مدرن بیندازد. در این خوانش، والتر میتی نماد انسان معاصر در عصر مدرن است که برای رویارویی با ناکامی‌ها، ناتوانی‌ها و تحقیرهای روزمره، به تخیلات ذهنی خود پناه می‌برد.

زندگی مدرن با تمام پیشرفت‌ها و رفاه ظاهری‌اش، همواره بستری برای پدید آمدن احساسات متناقض در انسان بوده است؛ از جمله احساس ملال، بیهودگی و از خودبیگانگی. داستان کوتاه «زندگی پنهان والتر میتی» نوشته جیمز تربر، بازتابی ظریف و طنزآمیز است از این واقعیت. والتر میتی، شخصیت اصلی این داستان، نماینده‌ی انسان مدرنی است که در دنیای واقعی، تحت سلطه فشارهای اجتماعی، ناتوانی‌ها و محدودیت‌های فردی است، اما در ذهن خود، دنیایی متفاوت، پرهیجان و قهرمانانه می‌سازد. این مقاله، با هدف تحلیل ساختاری و محتوایی این داستان، ابعاد روان‌شناختی و اجتماعی آن را بررسی می‌کند.

روایت داستان با زاویه دید سوم‌شخص محدود به ذهن والتر میتی و با بهره‌گیری از تکنیک جریان سیال ذهن، که زاییده‌ی ذهن پریشان و گریزان از واقعیت بیرونی است که به‌گونه‌ای طراحی شده است که مرز میان واقعیت و تخیل را کمرنگ می‌کند. جابه‌جایی‌های چندباره بین دنیای بیرونی و دنیای ذهنی میتی، که گاه در ابتدا برای مخاطب گمراه‌کننده است، به‌تدریج ساختار اصلی روایت را روشن می‌سازد. این تکنیک باعث می‌شود که خواننده هم‌زمان با شخصیت اصلی، میان واقعیت و تخیل حرکت کند.

در بخش‌های خیالی داستان، نویسنده آگاهانه از توصیفات کلی و غیرتخصصی بهره می‌گیرد که نه تنها ناآگاهی والتر را از حوزه‌های تخصصی نشان می‌دهد، بلکه تضاد میان دنیای واقعی و دنیای آرمانی ذهنی او را برجسته‌تر می‌سازد. به عنوان نمونه، در صحنه‌هایی چون کابین کشتی یا اتاق عمل، توصیف دستگاه‌ها و ابزارها مبهم و کلی است و حتی برای صداهای آن‌ها نیز از آواواژه‌ی یکسان «پاکتا پاکتا پاکتا» استفاده می‌شود که بر خیالی بودن این صحنه‌ها تأکید دارد.

والتر میتی مردی میانسال و متأهل است که ناتوانی‌هایش در زندگی واقعی، به‌ویژه در انجام امور ساده‌ای چون پارک کردن ماشین یا بستن زنجیر چرخ، آشکار است. این ناتوانی‌ها نه تنها او را تحقیر می‌کنند، بلکه جایگاه اجتماعی و فردی او را نیز زیر سؤال می‌برند. در این شرایط، تخیل برای او نقش یک سازوکار دفاعی ذهنی (مکانیسم دفاعی) را بازی می‌کند که از طریق آن می‌تواند ضعف‌هایش را بپوشاند و تصویری قهرمانانه و ایده‌آل از خود بسازد.

در دنیای ذهنی‌اش، والتر میتی جراح ماهر، فرمانده نظامی شجاع و حتی قربانی شرافتمند جوخه اعدام است. این تخیلات، راه فرار او از واقعیت تلخ، ملال‌آور و تحقیرآمیز زندگی است. طنز تلخ داستان دقیقاً در همین تضاد میان تصویر ذهنی و واقعیت بیرونی شخصیت نمودار می‌شود.

«زندگی پنهان والتر میتی» فراتر از یک روایت شخصی، نقدی اجتماعی بر زندگی مدرن است؛  تقابلی میان فرد تنها در برابر اجتماع؛ دنیایی که در آن انسان اسیر ساختارهای خشک و بی‌روح، احساس بیهودگی، درماندگی و کسالت می‌کند. این داستان با زبانی نمادین و طنزآمیز خود، بحران هویت و گسست فرد از خود واقعی‌اش را به رخ می‌کشد.

تخیل، در این بستر، نه صرفاً یک ویژگی شخصیتی والتر میتی، بلکه راهکاری است جمعی برای انسان مدرن تا در برابر پوچی و ملال زندگی روزمره تاب بیاورد. در این معنا، داستان را می‌توان بازتاب بحران وجودی انسان معاصر دانست.

برخی خوانش‌های روان‌شناختی از این داستان، تخیلات مکرر و گریزهای ذهنی والتر میتی را ناشی از آسیب‌های روانی پس از جنگ می‌دانند. در این نگاه، ذهن او به دلیل تجربه‌های تلخ یا آسیب‌های روانی احتمالی از گذشته، از واقعیت فاصله گرفته و تخیلات، نقش یک مکان امن ذهنی را برای او ایفا می‌کنند.

زبان داستان ساده، طنزآمیز و در عین حال کنایه‌آمیز است. دیالوگ‌های میان والتر میتی و همسرش، نماد سلطه‌ی واقعیت خشن و تحقیرکننده بر ذهن اوست، در حالی که دیالوگ‌های بخش‌های ذهنی و خیالی داستان، سرشار از جسارت، هیجان و قهرمان‌گرایی است.

فضاسازی داستان، چه در بخش‌های واقع‌گرایانه و چه در صحنه‌های ذهنی، به‌گونه‌ای است که تضاد بنیادین این دو جهان را برای خواننده ملموس می‌کند. از محیط شهری ملال‌آور گرفته تا میدان جنگ یا اتاق عمل خیالی، همگی در خدمت القای این تضاد قرار دارند.

داستان «زندگی پنهان والتر میتی» اثری است که با بیانی طنزآمیز، اما در عین حال تلخ و انتقادی، به واکاوی بحران هویت، سرگشتگی انسان معاصر، احساس ملال و گریز ذهنی انسان معاصر از این ملال می‌پردازد. والتر میتی، شخصیتی است در مرز واقعیت و خیال، که برای جبران ناتوانی‌های فردی و شکست‌هایش در زندگی واقعی، دنیایی موازی و ذهنی می‌سازد. جیمز تربر با مهارت، تضاد میان این دو جهان را به تصویر می‌کشد و تصویری روشن از رنج پنهان انسان در دنیای مدرن ارائه می‌دهد.

خلیل نیک‌پور
منتقد، نویسنده و آموزگار داستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *