نگاهی بر داستان «اتوبوس پیر» از ریچارد براتیگان
- خلیل نیکپور
- ادبیات داستانی, مقاله, نقد
در جهان ادبیات داستانی کوتاه، گاهی یک صحنهی ساده روزمره میتواند آیینهای از دغدغههای ژرف انسان معاصر باشد. ریچارد براتیگان، نویسنده و شاعر آمریکایی با نگاهی منحصربهفرد به جهان، در داستان کوتاه «اتوبوس پیر»(The Old Bus) تصویری موجز اما عمیق از بیگانگی، گذر زمان و آزادی در دل یک تجربهی روزمره خلق میکند. این نوشتار نگاهی دارد تحلیلی بر ساختار و محتوای این داستان، با تمرکز بر پیوند آن با جهانبینی براتیگان و عناصر اگزیستانسیالیستی.
خلاصه داستان
راوی داستان، جوانی است در دههی بیست زندگیاش که سوار یک اتوبوس عمومی میشود. او پس از نشستن، با نگاهی گذرا به پیرامون، متوجه میشود که مسافران دیگر، همگی پیر هستند؛ زنها و مردانی در دهههای شصت، هفتاد و حتی هشتاد زندگی. این احساس ناگهانی تفاوت، منجر به نوعی اضطراب درونی و حس بیگانگی شدید در او میشود. هیچکس به حضور او توجه نمیکند، و گویی اصلاً در آن فضا جایی برایش نیست. سرانجام، پیش از رسیدن به مقصد نهایی، تصمیم میگیرد پیاده شود. با خروج از اتوبوس، او دوباره آرام میگیرد؛ گویی از کابوسی کوتاه اما تاملبرانگیز خارج شده است.
تحلیل ساختاری
داستان از ساختاری مینیمالیستی و خطی بهره میبرد. راوی اولشخص، زبان روایت را صمیمی و در عین حال عمیق ساخته است. هیچ پیچیدگی روایی یا چرخش داستانی خاصی وجود ندارد، اما فضای داستان، بهسادگی مخاطب را درگیر خود میکند. اتوبوس به عنوان فضای محدود، بسته و متحرک،میتواند استعارهای باشد از زمان، جامعه و سرنوشت انسان. هیچ شخصیت دیگری در داستان ویژگی متمایز ندارد؛نخست اینکه انگار همه دیگرانی که آنجایند همه تکراری هستند از انسانهای دیگر، و دوم، هدف نویسنده تمرکز کامل بر تجربهی درونی راوی است.
نقد محتوایی: اتوبوس به عنوان استعارهی هستی
اتوبوس در این داستان تنها یک وسیلهی حملونقل نیست؛ بلکه استعارهای است از جریان زمان، از روند طبیعی پیری و از ساختار جامعهای که فرد را در خود میبلعد. راوی که جوان است، ناگهان درمییابد که در مسیری قرار گرفته که دیگران پیش از او پیمودهاند، و حضور او در میان جمعیت پیر، نوعی پیشنمایش از آیندهی خویش است. این آگاهی، به شکلی تلخ و دردناک اما صامت، او را با واقعیت گذر عمر مواجه میکند.
دو صحنهی فرعی اما تأملبرانگیز در داستان وجود دارند که جهان براتیگان را از یک روایت ساده به تجربهای چندلایه و فلسفی ارتقا میدهند: نخست «پیرزنی با چمدانی کوچک» که بیصدا و آرام در گوشهای نشسته است. او نماد نوعی بار حافظه، گذشته و شاید اندوهی است که همیشه با انسان باقی میماند. دوم، «مرد چینی که با موتورسیکلت در خیابان حرکت میکند»، تصویری است از جهانی بیرون از اتوبوس و جریان زندگی؛ که در آن، انسان خواهناخواه هویت پیدا میکند هرچند هویت او همچون موتورسیکلتی روشن و در حرکت، هر لحظه در حالِ شدن است.
براتیگان، اگزیستانسیالیسم، و آزادی در دل بیمعنایی
ریچارد براتیگان در این داستان، بیآنکه وارد پیچیدگیهای زبانی فلسفی شود، مفاهیم اگزیستانسیالیستی را در یک تجربهی سادهی روزمره متبلور میسازد. از نگاه ژان پل سارتر، انسان محکوم به آزادی است؛ او در جهانی بیمعنا رها شده، از همینروی، باید خود معنا بیافریند. در همین راستا، راوی داستان نیز در مواجهه با اتوبوسی پر از پیرمردان و پیرزنان، باید تصمیم بگیرد: بماند یا پیاده شود. کنش «پیاده شدن» نماد خلق معنا در دل بیمعنایی است؛ نوعی عصیان آرام در برابر تکرار و زوال.
از سوی دیگر، میتوان ردپای اندیشههای مارتین هایدگر را نیز در داستان یافت. در کتاب «هستی و زمان»، هایدگر مفهوم “بودن برای مرگ” را معرفی میکند: انسان، موجودی است که آیندهاش بهسوی مرگ باز است، و فقط از رهگذر آگاهی از این پایان است که میتواند اصیل زندگی کند. حضور شخصیت پیرزن چمدان به دست و نگاه او به بیرون پنجره، بازتابی از چنین آگاهی است؛ او به نوعی در پذیرشِ پایان، آرام و بیکلام نشسته است. در مقابل، راوی هنوز توانِ انتخاب دارد.
نتیجهگیری
«اتوبوس پیر» داستانی است دربارهی لحظهای کوتاه اما تعیینکننده در زندگی یک انسان؛ لحظهای که او با بیگانگی، مرگ، و آزادی رودررو میشود. این داستان کوتاه بهیادماندنی، در عین سادگی، دربردارندۀ مضامین عمیق اگزیستانسیالیستی و هستیشناسانه است. ریچارد براتیگان، با زبان شاعرانهی خاص خود، توانسته است جهانی بیافریند که در آن حتی یک سفر ساده با اتوبوس، به تاملاتی دربارهی معنای زندگی، زمان، و تنهایی بدل میشود.
در جهانی که پیری و مرگ گریزناپذیرند، شاید تنها انتخاب کوچک ما، لحظهای باشد که تصمیم میگیریم از اتوبوس پیاده شویم و همین، تمام معنای زندگیست.
منابع
– براتیگان، ریچارد. *اتوبوس پیر و داستانهای دیگر* برگردان علیرضا طاهری عراقی. نشر مرکز ۱۳۸۴
– سارتر، ژان-پل. *هستی و نیستی* برگردان عنایتالله شکیباپور
– هایدگر، مارتین. *هستی و زمان* برگردان عبدالکریم رشیدیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۹.
