داستان کودک چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
- اکرم ایرانشاهی
- ادبیات داستانی
همه ما روزی روزگاری کودک بودهایم و داستانهای بسیاری شنیده و یا خواندهایم. برخی داستانها در ذهنمان جا خوش کردهاند و برخی دود هوا شدهاند. برخی از این داستانها حتی خاطرات ترسناک و ناخوشایندی در ذهن ما به جا گذاشتهاند و روزهای روز دنبالمان کردهاند تا گیرمان بیندازند.
اما با برخی از این داستانها زندگی کردهایم، خیالپردازی کردهایم و برای آیندهمان نقشه کشیدهایم و کوشیدهایم روزهای سخت را با یادآوری آن داستانها شیرین و شادیبخش کنیم.
حال میپرسیم:
- این داستانها چطور داستانهایی بودهاند؟
- چه ویژگیهایی داشتهاند که به یادمان ماندهاند؟
- موضوعشان چه بود که ما را همراه خود میبردند؟
- با ما از چه چیزی سخن میگفتند و چطور سخن میگفتند؟
- وقتی میخواهیم کتاب داستان کودکی بخریم یا بخوانیم به چه چیزهایی باید توجه کنیم؟
- چطور باید یک داستان خوب را از یک داستان سست تشخیص دهیم؟
با ما همراه باشید تا ویژگیهای یک داستان خوب کودک را بررسی کنیم.
داستان کودک نباید خیلی بلند باشد.
داستانی که برای کودکتان میخوانید نباید بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ واژه داشته باشد. ذهن کودک مثل ذهن بزرگسال آنقدرها رشد نکرده که جزئیات بسیار، رویدادهای پیچیده و نامها و مکانهای زیادی را به خاطر بسپرد. جزئیات بسیار حواس کودک را پرت میکند و او را از موضوع اصلی داستان دور میکنند. چون کودک ذهن سادهای دارد، زود خسته میشود و حوصلهاش سر میرود.
نگاه کنید به داستان «ماهی سیاه کوچولو» از «صمد بهرنگی». ماهی سیاه ماجراهای بسیاری را از سر میگذراند. با خرچنگ، مرغ ماهیخوار، با ماهیهای آزاد… روبهرو میشود. کودک پابهپای ماهی سایه کوچولو به ماجراجویی میرود و پایان داستان را هم میبیند.
حالا اگر راوی وارد زندگی تکتک این شخصیتها بشود؛ اینکه آنها چطور زندگی میکنند، چه مشکلاتی دارند، روزشان را چطور به شب میرسانند و چه و چه، کودک داستان را نیمهنصفه رها میکند. چون هدف ماهی سیاه کوچولو در این همه جزئیات گم میشود و حتی شاید خود ماهی سیاه کوچولو هم توی این همه جزئیات گم شود! و کودک میماند و ذهن پر از ابهامش… سرانجام ماهی سیاه کوچولو چه شد؟ خرچنگ یا مرغ ماهیخوار چه نقشی دارند و ماهی با آنها چهکار دارد؟ مادرش چهکار کرد؟ دنبالش گشت؟ نگشت؟ و …
البته خیلی کوتاه هم نباشد!
درست است که داستان باید کوتاه باشد، اما حواسمان باشد از آن طرف بام نیفتیم. اگر داستانی زیادی کوتاه باشد، کودک را دچار سرگردانی میکند. آنقدر جزئیات این داستان کماند که کودک در پایان داستان با ابهامها و پرسشهای بسیاری یقهتان را میگیرد. تازه اینجاست که شما باید خودتان به جای نویسنده داستان مذکور را سروسامان دهید و برایش جزئیات بتراشید تا کودک را از سرگردانی بیرون بیاورید.
یک نکتۀ درگوشی:
(بچهها این روزها آنقدر میپرسند که شما را دیوانه میکنند. پرسش از چنین داستانهایی همیشه به معنای ناقص بودن یا خیلی کوتاه بودن داستان نیست. گاهی به معنای زایایی داستان است. با آرامش به آنها پاسخ دهید و ذهن پویای آنها را بارور کنید.)
زبان ساده؛ از ویژگیهای اساسی داستان کودک
از دیگر ویژگیهای داستان خوب کودک زبان ساده و روشن آن است. کودک ایهام، استعاره و تشبیه و معنای بسیاری از ضربالمثلها را نمیداند و دنیای زبانیاش هنوز آنچنان بزرگ نشده است. پس باید داستان او واژگان و مفاهیم سادهای داشته باشد. نگاه کنید به این دو جمله:
- خورشید از پس ابرهای انبوه رخ نمایاند.
- خورشید خانم از پشت ابرهای قلمنبهای سرش را بیرون آورد.
بیشک جمله دوم زبان سادهتر و شیرینتری دارد و کودک با آن بیشتر ارتباط برقرار میکند.
تصویرگرایی چشمنواز
ایران امروز هم تصویرگران هنرمند بسیاری دارد. وقتی کتابی میخرید به تصویرهای آن هم نگاه کنید و ترکیب رنگهای شاد، بهکارگیری زیستبوم و فرهنگ ایرانی را در نظر بگیرید. در کتابهای خارجی هم رنگ و برانگیزانندگی نقاشیها را درنظر بگیرید. نقاشیها باید بخشی از متن باشند و بهخودیخود هم سخنی برای گفتن داشته باشند. گاهی کتابی را میبینید که هیچ متنی ندارد و فقط تصویرها هستند که برای شما داستانی روایت میکنند. بنابراین تصویر بخش برجسته و مهم داستان کودک است.
آغاز، میانه و پایان روشن
ما شاید خودمان دوست داشته باشیم داستان یا رمانی را از بزنگاهش بخوانیم. اما از ویژگیهای یک داستان خوب کودک داشتن آغازی خوش و خرم ، آمدن رخدادی در میانه و در آخر هم پایان روشن است.
داستان «جوجهاردک زشت» نوشته «هانسکریستین اندرسون» با از تخم درآمدن جوجه اردکها آغاز میشود، با تنهایی و سرخوردگی جوجه اردک زشت به اوج میرسد، میانه، و با پرواز قوی زیبا یعنی همان جوجه اردک زشت پایان مییابد.
گروه سنی کودکتان را در نظر بگیرید.
از دیگر ویژگیهای داستان خوب کودک متناسب بودن آن با سن کودک است. داستانی با موضوع زلزله و مرگ عزیزان، زندان، کتک زدن… داستان کودک شما نیستند. اینجور داستانها پیامدهای بلندمدت و ناخوشی در ذهن و روان کودک شما میگذارند. داستان کودک باید با سن کودک همسو باشد. سادهترین کار این است که صفحه اول کتاب را ببینید و گروه سنی آن را نگاه کنید.
گروه سنی الف تا پیش از دبستان، گروه سنی ب دبستانیها، گروه سنی ج نوجوانها را پوشش میدهد.
نکتۀ درگوشی:
- اگر شما کودکی با نیازهای خاص دارید (داون، اوتیسم، بیشفعال…) نیاز است کتابهای ویژه آنان را هم برایشان بخرید و بخوانید.
- اگر شما پدر و مادر زیستی کودک نیستند، باز هم نیاز است کتابهای ویژه فرزندخواندگی را ببینید و بخوانید.
قصه کودکان لازم نیست خیلی اخلاقی باشد.
اگر داستانی پر از (این کار را نکن، آن کار را نکن، این کار بد است، آن کار خوب است…) برای کودک بخوانید یا بخرید داستان را پس میزند. راستش اینجور کتابها اصلاً داستان نیستند، پند و اندرزند. اگر کودک شما به درختها آسیب میزند، نیازی نیست کتابی برایش بخرید که او را میترساند و در هر پاراگراف به او میگوید «و تو سخت مجازات خواهی شد!» این کتاب او را پس میزند. اما اگر بهجای آن کتاب «وقتی مادربزرگ به تو نهال لیمو هدیه میدهد.» را بخواند عاشق درختها میشود. شاید هم از شما بخواهد برایش نهال بخرید تا باغی برای خودش دستوپا کند.
یک داستان خوب کودک باید مثبتگرا باشد.
بهتر است لحن و زبان داستان کودک مثبت باشد تا منفی. کودک درحال یادگیری است و هر چیزی را همچون مکش به درون خودش میکشد، بهتر است این چیزها خوب و مثبت و انگیزهبخش باشند تا کسلکننده و پسزننده. جهان ما پر شده است از مرگ حیوانات، خشکی، بلایای طبیعی، جنگ، دشمنی، زبالهها… و وقتی کودک بزرگ میشود خودش این زشتیها را خواهد دید. پس نیازی نیست از همین حالا ذهن زیبا و کودکانه و خلاقش را از این چیزها آکنده کنیم.
داستان کودکان باید ناب باشد.
ناب بودن یعنی چه؟ یک داستان خوب باید به بوم، فرهنگ، لهجه، ترانههای محلی، غذاها توجه کند. وقتی مادر داستان قورمهسبزی میپزد نابتر از موقعی است که مادر پیتزا میپزد، وقتی پدر ترانهای جنوبی میخواند بهتر از این است که یک ترانهای فرانسوی بخواند. چون کودک را با آیین و فرهنگش آشنا میکند و او را عاشق سرزمینش میکند.
سخن آخر
در پایان خوب است بدانیم داستان کودکان هم گونههایی دارد:
- سریالی یا مجموعه : «گریه نکن خرگوشی»، «برو حمام خرگوشی»…
- قصههای کهن: «کدو قلقهزن»، «شنلقرمزی»…
- برای کودکان با نیازهای خاص: «برادرم اوتیسم دارد»…
- داستانهای مفهومی: «زندگی شبیه باد است»، «خوشحالی یک روباه است»…
- داستانهایی برای پدران و مادران: «اتفاق بد برای همه پیش میآید»…
- داستانهای تصویری: «رنگ زیبای خیال»…
پیشنهاد میکنیم حتماً با رشته مقالههای داستان کودک در سایت داستانگرد همره باشید.

بسیار آموزنده بود.
سپاس
برام مفید بود.????
تشکر
استفاده کردم ، تشکر از زحمت نویسنده مطلب .