رمان و تاریخچۀ عجیب آن!
- ندا کوهی
- ادبیات داستانی
رمانها دنیای پیچیده و چندگانۀ انسانها را با جزئیاتی وصفناشدنی توصیف میکنند. این نوع داستان، با استفاده از امکاناتی مانند توصیف مکانها، شخصیتها، رویدادها و روابط انسانی، خواننده را به دنیای جدیدی میبرد و تعامل جوانب مختلف زندگی و تجربیات انسانی را به او نشان میدهد.
رمانها معمولاً مسائل پیچیده و عمیقی را مورد بررسی قرار میدهند. موضوعاتی مانند عشق و رابطههای انسانی، جنبههای روانشناختی بشر، اجتماع، فلسفه، سیاست، مذهب، مسائل اخلاقی و بسیاری از چالشهای دیگری که انسانها در زندگی روزمره خود با آنها روبرو میشوند، را میتوان در رمانها دید. در این مقاله قصد داریم با چیستی رمان و تاریخچۀ آن بیشتر آشنا شویم. با ما همراه باشید.

رمان چیست؟
در تعریف رمان آمده است که رمان داستان بلندی است که در قالب نثر نوشته میشود. در سده هجدهم میلادی واژه رمان بیشتر برای اشاره به قصههای کوتاهی بهکار برده میشد که درونمایههایی چون عشق و توطئه داشتند. در دویست سال اخیر و امروزهروز، رمان به یکی از برجستهترین اشکال ادبی تبدیل شده است.
رمانی که امروز میشناسیم از کجا سرچشمه گرفته است؟
حتی اگر رمان «دنکیشوت» را نخوانده باشید، بیشک نامش را شنیدهاید. گفته میشود دن کیشوت از پایههای اصلی ادبیات کلاسیک است. اما این پایهریزی در کجا و چطور شکل گرفت؟ شاید گمانهزنی در این مورد سخت باشد.
باید بگویم، در زندان. بله، درست خواندید… در زندان.
«سروانتس»، رماننویس، شاعر، نقاش و نمایشنامهنویس نامدار اسپانیایی بود. او زندگی پر فرازونشیبی را از سر گذراند. هیچوقت در دانشگاهی آموزش ندید، جسور و بیباک بود و شمشیرزنی قابل. او در جنگهای بسیاری شرکت کرد و به مدت پنج سال در شمال آفریقا (الجزایر فعلی) به بردگی گرفته شد و بارها اقدام به فرار کرد که هر بار بیهوده از آب درآمد.
در ۱۵۶۹ به دستور «فیلیپ دوم»، پادشاه وقت اسپانیا برای شرکت در جنگ به ایتالیا سفر کرد. در آنجا به مطالعه برخی آثار ادبی پرداخت و تحتتأثیر هنر ایتالیایی قرار گرفت. سروانتس زمان زیادی را در فقر سپری کرد. شغلهای بسیاری را امتحان کرد. شعرها و متون زیادی نوشت که گفته میشود بدترین شعرهای اسپانیا لقب گرفتهاند. اما سرانجام در زندان، نگارش دنکیشوت را آغاز کرد…
شکلگیری اولین رمانهای جهان
دنکیشوت روایتی دوجلدی بود که بخش نخستش در ۱۶۰۵ به چاپ رسید و خیلی زود در کشورهای اسپانیا و پرتغال، با استقبالی بیسابقه روبهرو شد. بخش دوم دنکیشوت، ده سال بعد، یعنی در ۱۶۱۵ بیرون آمد و همانند قسمت اولش، ستایش و هلهله همگان را برانگیخت. دنکیشوت به زبانهای انگلیسی و فرانسه برگردانده شد و سروانتس را به اوج شهرت رساند. اما پولوپلهای برای او به بار نیاورد و او تا پایان عمر، کهنهسربازی ندار و بیچیز باقی ماند.
و… این چنین بود که نخستین رمان مدرن و تأثیرگذارترین رمان ژانر تخیلی نوشته شد. و کلنگی زده شد و راهی باز شد برای ادبیات امروزی. البته در پایهگذاری رمان مدرن نام نویسنده دیگری هم در کنار نام سروانتس میدرخشد؛ «فرانسوا رابلیه»
دربارهی او آمده که پزشک، ادیب و نویسنده بزرگ رنسانس فرانسه بود و روحانیای در کلیسا. همچنین از او به عنوان هزلگو و طنزپرداز هم یاد میشود. او را نخستین فرد نثرنویس به شیوه نوین میدانند که همچون نویسندگان امروز از جملات ساده و منطقی بهره برده است.
بزرگترین اثر او، رمان «گارگانتوا و پانتاگروئل» است که در پنج جلد و طی ۳۲ سال نوشته شده است. این رمان بهخاطر محبوبیت برخی از شخصیتهایش خوش درخشید. این کتاب روایتگر داستان یک غول و پسرش است و سرشار از هجویات و موضوعات سرگرمکنندهای است و به سبک نویسندگانی چون جیمز جویس، لارنس استرن و تقریباً هر نویسندهای، از جمله شکسپیر نوشته شده که کوشیدهاند در رمان و نمایشنامههایشان از شخصیتهای کمیک بهره ببرند.
گفتنی است با اینکه خود رابلیه از روحانیون کلیسا بود، شکل نگارش و زبانش جامعه مذهبی کلیسا و مقامهای علمی را علیه او شوراند و نوشتههایش را متهم کردند به منافی اخلاق بودن.
البته او کوشید تا در نگارش آثار سپسترش تغییراتی بدهد تا دل روحانیون را به دست آورد و از کشمکش دوری کند.
تا اینجا میتوان گفت این آغاز سرگذشت رمان از حدود قرن شانزدهم به بعد بود. حالا این پرسش مطرح میشود؛ با توجه به آنچه گفتیم آیا این دو نویسنده راه را برای رماننویسی باز کردند و آغازگر رماننویسی شدند؟ باید گفت نه. اما تا پیش از ایندو، معنا و تعریف رمان متفاوت از چیزی بود که تا اینجا به آن پرداختیم.

ریشه واژۀ رمان چیست؟
واژه رمان، نشاندهنده زبان بوده است. زبانی عامیانه و به قولی کوچهبازاری که فرانسویها در برابر زبان لاتین (زبان عالمانه و ادبی آن روزگار) از آن استفاده میکردند.
رمان به هر آن چیزی گفته میشد که مربوط به تمدن و هنر میشد. بهویژه در کشورهایی که از قرن پنجم تا قرن دوازدهم میلادی زیر سیطره مادی و معنوی رومیها بودند. میتوان فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، رومانیایی و پرتغالی را زبانهای تاریخیِ رمان دانست.
در قرون وسطی، واژۀ «رمان» به زبان ادبی شمال فرانسه و از ۱۰۶۶ میلادی به زبان ادبی انگلستان نیز اطلاق میشده است. در طول قرون وسطی مهمترین منبع الهام نویسندگان، افسانههای دین مسیحی بودند و شخصیت داستانها از شهدای دین عیسی و شرح زندگانی قدیسین مسیحی گرفته میشد.
نویسندگان و هنرمندان باید و باید مقررات خشک و سختگیریهای دستگاه پاپ را به جان میخریدند. این افراد برای بیان اندیشهها و تخیلات خود آزادیای نداشتند و اگر نویسنده یا هنرمندی اثری پدید میآورد که کوچکترین مغایرتی با باورهای خشک و بیپایه دستگاه روحانی مسیحی داشت، از سوی پاپ تحریم میشد. در چنین حالتی نویسنده و یا هنرمند مورد لعن و تکفیر قرار میگرفت.
اما از اواخر قرن شانزدهم ورق برگشت و نسیم آزادی وزیدن گرفت. البته این رخداد در ابعاد گوناگون هنر روی داد. رمان هم همانطور که پیشتر گفتیم از این قاعده برکنار نماند و شاهکارهای ادبی کمکم رخ نمودند. در این دوره منبع الهام نویسندگان، داستانهای یونان و روم قدیم و ادبیات پیش از مسیحیت شد. در دوران رنسانس بود که آثار گرانبهای ادبیات اروپا، چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت، آفریده شدند.
سخن پایانی
آنچه در این مقاله خواندیم تنها سطرهایی بود درباره مسیری که رمان از سر گذرانده تا به شکل امروزی درآید. در آینده این موضوع را از وجوه دیگری نیز بررسی خواهیم کرد.